آنچه وزیر آموزش ملی به زبان نیاورد: آموزش به زبان خارجی فقط در کشورهای استعماری امکان پذیر است.
علی اَرکان کاواکلی
دولت فرانسه که وزارت آموزش ملی ترکیه را به رسمیت نمی شناسد و درمدارس شارل دوگل و پیر لوتی در استانبول و آنکارا ، مفردات درسی منطبق با آموزش پرورش ترکیه را تدریس نمی کند. فارغ التحصیلان خود را به راحتی از طریق آزمون یوس وارد دانشگاه ها می نماید بی آنکه در آزمون های TYT و AYT شرکت کنند.
هنگامی که وزارت آموزش و پرورش به این نگرش استعماری اعتراض میکند، قلمهای خدمتگذار خود را برای نوشتن مقالههایی در رسانهها فرا میخواند. از سوی دیگر، به دلیل عدم تدریس دروس فرهنگ دینی و اخلاق در این مدارس، میگویند نیازی به معادلسازی وزارت آموزش ملی ترکیه نیست.
مبلغان فرانسوی هم از حق ایجاد مدرسه برای خارجیها استفاده میکنند و هم بهطور متقلبانه ازسهمیه دانشگاهی استفاده می کنند. حق گشایش مدارس برای خارجی ها همچون ارمنی ها، یهودیان و یونانی هایی که شهروند ترکیه بودند اعطا شده و در این مدارس دروس فرهنگی از قبیل ادبیات، تاریخ و جغرافیا به زبان ترکی تدریس می شود، وزارتخانه با این مدارس مشکلی ندارد.
مدارسی هستند که به زبان های خارجی آموزش می دهند و از طریق برخی بوروکرات هایی توانسته اند امتیازاتی را به دست آورده اند. مدارسی مانند کالج رابرت، دبیرستان گالاتاسرای، دبیرستان استانبول، کالجهای تد که دروس خود را به زبانهای خارجی تدریس میکنند
برای این مدارس نیز باید اصل همگان سازی دروس اجرا شود. از سوی دیگر یوسف تکین وزیر محترم وزارت آموزش ملی ترکیه در مورد چنین مدارسی که به زبان های خارجی آموزش می دهند اظهار نظری نکرد و اما باید در مورد این مدارس که به معنای واقعی کلمه دانش آموزان باهوش و با استعداد ما را جذب می کنند نیز اقداماتی صورت گیرد.
در سالهایی که در آلمان معلم بودم، در کلاسهای نمونه در بایرن تدریس میکردم. در کالج پیرکهایمر که دانش آموزان را برای شرکت در آزمون دانشگاه گنیمسوم آماده می کردند، دروس ترکی و فرهنگ دینی را برای دانش آموزان مسلمان و ترک برگزار کردم. در این مدارس زبان ترکی اولین زبان خارجی در مدرسه بود. دانش آموزان مسلمان همچون دانش آموزان کاتولیک و پروتستان مجبور به گذراندان دروس دینی خود بودند و درس اسلام یک درس اجباری برای دانش آموزان مسلمان بود.
در این مدارس دانشآموزان این دو درس ترکی و دینی را تا کلاس یازدهم میخوانند؛ اما در کلاسهای دوازدهم و سیزدهم نمیتوانستند این دروس را به عنوان درسهای فارغالتحصیلی انتخاب کنند. در حالی که کسانی که زبانهای خارجی مانند انگلیسی، فرانسوی، لاتین را انتخاب میکردند، میتوانستند این زبانها را به عنوان درسهای فارغالتحصیلی انتخاب کنند؛ همچنین اقلیت های دینی مثله کاتولیکها و پروتستانها نیز میتوانستند دروس دینی را به عنوان درس فارغالتحصیلی انتخاب کنند.اما دو درس ترکی و دینی به عنوان درس فارغالتحصیلی ارائه نمی شد.
من درباره این موضوع به وزارت آموزش ملی بایرن نوشتم ودرخواست افزودن دروس زبان ترکی و درس دینی (اسلام) به عنوان دوره فارغ التحصیلی دبیرستان را داشتم که متاسفانه این وزارتخانه این دو درس را برای این دوره نپذیرفت. بی عدالتی و نابرابری ادامه داشت و کماکان ادامه دارد. دلیل توجیحی آنها این است که دانشآموزانی که میتوانند در این دورهها نمرات بالایی کسب کنند باید زبان ترکی را بهخوبی یاد بگیرند، و این ممکن است مانع از ادغام ترکها شود و متاسفانه برابری، حقوق، عدالت؛ فدای یکپارچگی می شود.
در حین گفتگو با آقای هنیگ، معاون مدیر مدرسه، موضوع را مطرح کردم و گفتم: «بی انصافی است که وزارتخانه این دو دوره را به عنوان دوره فارغ التحصیلی دبیرستان قبول نمی کند».آقا هنیگ به چشمان من نگاه کرد و لبخندی ترسناک روی صورتش نشست.
او گفت که داشتن این دوره ها به عنوان دوره های پیش از فارغ التحصیلی مانع ادغام و تلفیق می شود.
-از ادغام چه می فهمی؟
-دانشجویان ترک در مقابل من باید مثل من حرف بزند و رفتار کند، نباید متفاوت باشد. به این می گویند یکسان سازی، نه ادغام، فرهنگ اسلامی البته با فرهنگ مسیحی متفاوت است.
در حالی که صورتش مچاله شده بود، گفت: «من اینطور فکر می کنم»
بیش از یک میلیون ترک در فرانسه و سه و نیم میلیون ترک در آلمان زندگی می کنند. ما تعداد قابل توجهی شهروند در بلژیک، هلند، دانمارک و اتریش داریم. آنها می خواهند فرزندانشان دروس فرهنگ اسلامی و زبان ترکی بخوانند، آنها نمی خواهند فرزندانشان همگون شود.
چرا شهروندان ما در اروپا از همان حقوقی که ما برای آلمانی ها، انگلیسی ها، فرانسوی ها و اتریشی ها در اینجا قائل هستیم، ندارند؟ این وضعیت کاملاً ناعادلانه است.لازم است اصل عمل متقابل مطرح شود.
در مورد مدارس شارل دوگل و پیر لوتی، این مدارس کاملاً خودسرانه و برخلاف قوانین ما و با منطق استعماری فعالیت می کنند. باید مورد بازرسی فوری قرار گیرند.
همانطور که وزیر محترم آموزش و پرورش، یوسف تکین، بیان کرد، روند فعلی ریشه در یک ذهنیت استعماری دارد و تنها در کشورهای تحت استعمار رخ میدهد. یک کشور مستقل چنین چیزی را نخواهد پذیرفت و ما نیز نباید اجازه دهیم. گستاخی فرزندان فرانسیس، که تحت حمایت سلیمان بودند، نسبت به فرزندان سلیمان، سلطان سلیم فاتح که تمام اروپا را به زانو درآورد، غیرقابل تحمل است.
ترکیه کشوری استعماری نیست. بر اساس اصل عمل متقابل، باید مدارس مشابه در آلمان، انگلستان، آمریکا، فرانسه، هلند و بلژیک در ترکیه تأسیس شوند. دانشآموزان باید بر اساس اصول فرهنگ ترک و تمدن اسلامی آموزش ببینند.ما نباید تنها به جذب فرزندان خود بپردازیم؛ بلکه باید کودکان باهوش و بااستعداد، مانند اجداد عثمانیمان، را به خدمت بگیریم و آنها را بر اساس ارزشهای تمدنی خود تربیت کنیم. ما باید سلجوق بایراکتارها، عزیز سانچارها و رجب طیب اردوغانها را پرورش دهیم.ما وارثان یک تمدن بزرگ هستیم.
منبع خبر:
نظر شما